اخبار پنجشنبه ۸ آذر

اخبار پنجشنبه ۸ آذر

۱. آداب مذاکره در شبکه اجتماعی

⏱️ ۶۶ دقیقه

 

۲. نماینده کنیا در کارخانجات تامین آراد برندینگ

⏱️ ۲ دقیقه

 

۳. نشست تجاری نماینده کنیا با تاجران آرادی پروموشن ۹ و بالاتر

⏱️ ۵ دقیقه

 

۴. آراد نگاری

⏱️ ۳ دقیقه

عکس و فیلم هایی که فعالیت شما را در عرصه تجارت نشان می دهد به تلگرام زیر ارسال نمایید که موجب دلگرمی آرادی ها و برند شدن شما و بنگاه تجاری تان می شود.

 

۵. آیا مردم عقل دارند؟

⏱️ ۱ دقیقه

 

۶. شغل خانوادگی پیامبر خدا 

احتمالا همه شما بزرگواران و نازنینان می دانید که قوم و قبیله ای که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از آن متولد گردید چه نام داشت؟
بله درست گفتید.
قُرَیش.
خداوند در کتابش سوره ای را به قوم قریش اختصاص داده است و جالب است بدانید هیچ سوره ای در کتاب خدا به نام قومی اشاره نکرده است مگر همین سوره قریش.
حال سوال اینجاست که شغل اصلی قبیله قریش چه بوده است؟
برای دانستن این سوال نمی خواهیم به کتاب یا منبعی اشاره کنیم که در آن اختلاف وجود داشته باشد بلکه می خواهیم جواب را از همین سوره قریش بیابیم.
پس ابتدا با هم این سوره را می خوانیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ (۱)
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ (۲)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ (۳)
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (۴)
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده مهربان
برای انس و الفت میان قریش (۱)
الفتی که در سفرهای زمستانی و تابستانی میانشان پدید آمد (۲)
پس باید خدای این خانه را بپرستند (۳)
همان خدایی که آنان را از گرسنگی طعام داد و از ترس ایمن گردانید (۴)
پایان ترجمه./
کلید واژه ای که می تواند ما را به این جواب برساند سفرهای زمستانی و تابستانی است.
سوال اینجاست که قریشیان برای چه امری زمستان و تابستان سفر می کرده اند در حالیکه آیه بعد اشاره به این دارد که باید خدای این خانه را بپرستند که منظور از خانه کعبه است پس معلوم می شود محل زندگی قریشیان کنار کعبه یعنی در همان مکه بوده است.
و همه می دانیم که مکه سرزمینی بی آب و علف بوده است که امکان کشاورزی و دامداری به آن صورت وجود نداشت و جالب است بدانید که بعد از ۱۴۰۰ سال از نزول قرآن و پیشرفت تکنولوژی و قدرت گرفتن عربستان در تمام امور، هنوز هم کشاورزی و دامداری خاصی ندارد.
پس قریشیان برای چه سفر می کرده اند آن هم در زمستان و در تابستان.
اینجاست که هر خواننده ای که ذره ای عقل داشته باشد فقط به یک جواب می رسد.
تجارت.
پس به راحتی ثابت می شود که شغل قوم و قبیله پیامبر تجارت بوده است و خداوند فقط حاضر شد سوره ای را به نام قومی در کتابش بنویسد که آن قوم تاجر باشند.
حال به برخی منابع تاریخی رجوع می کنیم که مهمترین آنها درباره پدر پیامبر خداست.
نام مبارکش عبدالله بوده است و پیش از آنکه پیامبر خدا به دنیا بیاید همان زمان که در شکم مادر بوده است از دنیا رفته است.
ماجرای فوت ایشان را از ویکی پدیا برایتان نقل می کنم که حتما می دانید ویکی پدیا هیچ ارادت و محبتی به خاندان پیامبر ندارد و یک سایت کاملا غیرمسلمان است.
ویکی پدیا اینگونه می آورد:
" ماجرای مرگ عبدالله به این گونه است که وی به منظور تجارت، همراه کاروان قریش رهسپار شام شد و او هنگام بازگشت از شام در مدینه بیمار شد و به خاطر همان پیوند خویشاوندی که در میان قوم «بنی عدی بن نجار» بود توقف کرد؛ ولی بیماری او طولانی شده و پس از یک ماه که بستری بود از دنیا رفت. "
جهت دیدن همین متن از خود ویکی پدیا می توانید ببینید: لینک منبع خبر درگذشت عبدالله علیه السلام
پس دانستیم که ایشان در سفر تجاری از دنیا رفت پس خداوند برای پیامبر آخرینش اینگونه پسندید که پسر تاجری باشد.
تاریخ نویسان اموالی که عبدالله برای پیامبر خدا به ارث گذاشت را آورده اند از یک غلام و ۵ شتر و گله ای گوسفند و یک شمشیر و درهم و دینار و چند زمین و اموال دیگر هم قید شده است.
و نیز در احوالات پدر امیرمومنان علی علیه السلام یعنی ابوطالب هم حتما به خاطر دارید ماجرای آن راهب نصرانی را که بحیرا نام داشت.
این مطلب را هم عینا از ویکی پدیا آورده ام که:
" بَحیرا با نام کامل بحیرا سرجیوس، به گفته روایات اسلامی، راهب مسیحی بود که در سال ۵۸۲ میلادی (سال ۴۱ پیش از هجرت) وقتی که ابوطالب و محمد به سفر تجاری شام رفته بودند با آنان ملاقات کرد. بحیرا به آنان تأکید می کند که محمد شخص معمولی نیست و دارای نشان های پیامبری است."
لینک خبر بحیرا در ویکی پدیا را از اینجا کلیک نمایید.
پس دیدیم که پدر امام علی علیه السلام هم تاجر بوده است.
یعنی دو برادر عبدالله و ابوطالب هر دو تاجر که دو فرزند به دنیا می آورند که افتخار نظام خلقتند.
پس خداوند اینگونه خواست تا نظام خلقتش از خانواده ای تاجر آغاز شود و قومی هم که خاندان پیامبر در آن رشد و نمو دارند یعنی قوم قریش هم تاجر باشند.
و زهی افتخار برای ما آرادی ها.
حیف نیست این قرابت و نزدیکی با خاندان رسول خدا را به بهانه تنبلی و سستی واگذاریم و به مشاغل دیگری که هر چند ضروری اند و هر چند شریفند اما در مقامات به گرد پای تجارت هم نمی رسند بازگردیم؟
 

۷. مذاکره پیامی

پیشتر گفتیم که مذاکره بر باب مفاعله است و زمانی مذاکره معنا پیدا می کند که:
  1. مشارکت دو یا چند نفر در مذاکره باشد و یکسویه نباشد.
  2. به دفعات و تکرار و تکثیر باشد و به یکباره و دوباره قطع نگردد.

و گفتیم مذاکره درست آنست که علاوه بر آنکه در بیان دو طرف آمد در قلب دو طرف هم جاری شود یعنی آن شخص که با او مذاکره کردید بعد از رفتنتان هم به شما فکر کند و شما را به خاطر آورد.

و مثال زدیم که امام علی علیه السلام با معاویه که پست تر از شیطان است مذاکره نمود و از این امر کوتاه نیامد پس جایز نیست به بهانه واهی مذاکره کردن با فرد یا افرادی را جدی نگیریم.

و نیز امام علیه السلام زمانی که به دستور خلیفه دوم او را در شورای ۶ نفره ای قرار داد به مدت طولانی با اهل آن شورا به مذاکره برخاست و نقل مذاکرات شورای شش نفره در کتب تاریخی به صورت کامل آمده است.

اما آنچه جالب است اینکه امام علیه السلام در بخشی از سخنانشان می فرمایند:

حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ جَعَلَهَا فِي جَمَاعَةٍ زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِرِ لَكِنِّي أَسْفَفْتُ إِذْ أَسَفُّوا وَ طِرْتُ إِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ

یعنی:

سپس عمر خلافت را در گروهى قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان مى باشم.

پناه بر خدا از اين شورا.

در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد ترديد بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند؟

ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گرديدم.

يكى از آنها با كينه اى كه از من داشت روى بر تافت،  و ديگرى دامادش  را بر حقيقت برترى داد و آن دو نفر ديگر كه زشت است آوردن نامشان.

پایان ترجمه./

یعنی امام علیه السلام در این حالت هم در مذاکراتشان نشست و کوتاه نیامد به جهت محبت به خدا و حفظ مصالح اسلام با آنکه می دانست نتیجه و رای را به او نخواهند داد و در مذاکرات شکست خواهد خورد.

پس دانستیم که مذاکره کردن در تجارت و زندگی یک اصل غیر قابل انکار است.

یادتان باشد که مذاکره سه نوع است.

  1. حضوری
  2. تلفنی
  3. پیامی

در مطلب امروز می رسیم به مذاکره پیامی.

اگر می خواهید واقعا از مذاکره تان به پول برسید باید بدانید که پیامی دورترین حالت برای رسیدن به پول است اگر بخواهید در همان مدل مذاکره بمانید.

یعنی چه؟

یعنی پول اصلی را در تجارت در مذاکره حضوری می دهند.

بعد از مذاکره حضوری در مذاکره تلفنی بهترین پول را پرداخت می کنند.

و بعد از آن مذاکره پیامی.

برای درک بهتر این موضوع خودتان را زمانی که به آراد وارد شدید در نظر بگیرید.

کدامیک از شما پیامی بدون حضور و تلفن به آراد پول پروموشن ۱۲ پرداخت؟

هیچکدام.

تمام پروموشن ۱۲ ها حضوری آمدند و دیدند و پول دادند.

پس باید بدانید اگر می خواهید مذاکره را فقط پیامی جلو ببرید پولی به شما داده نمی شود.

تلفنی هم پولی که به دست می آید پول اندکی است.

پول اصلی در حضور است.

اما صحبت امروز ما مذاکره تلفنی و حضوری نیست بلکه مذاکره پیامی است.

اما چون دانستیم که مذاکره پیامی پول نمی شود باید هدفمان را از مذاکره پیامی مشخص کنیم.

مذاکره پیامی برای ۲ کار بسیار مناسب است:

  1. پیدا کردن لید و سیگنال.
  2. ارسال مستندات و داکیومنت ها 

بسیاری از لید و سیگنال ها در شبکه های اجتماعی هستند و شروع ارتباط با شما را از طریق شبکه های اجتماعی خواهند گرفت.

و چون پیام دادن در شبکه های اجتماعی به شدت برای مردم راحت است شما می توانید لید و سیگنال های زیادی در آنجا داشته باشید.

پس مذاکره پیامی برای پیدا کردن لید و سیگنال بی نظیر است.

اما اگر بخواهید مذاکره را در همان پیام ادامه دهید به شدت ضرر خواهید کرد.

باید بتوانید به سرعت مذاکره را از حالت پیامی به حالت تلفنی تغییر دهید.

یعنی شماره تماس آن فرد را بگیرید و به تلفن بیاورید.

اگر خارجیست یک مسیر ارتباطی در گوگل میت یا سایر نرم افزارها ایجاد کنید تا بتوانید به صورت تلفنی یا تصویری آنلاین با او صحبت کنید.

اگر مذاکره پیامی را ادامه دار کنید خواهید دید که مشتری را سرد و ناامید کرده و از همکاری بازخواهید داشت.

اما دومین کاربرد مذاکره پیامی برای ارسال مستندات است.

به طور مثال می خواهید فیلمی یا عکسی از نمایش اقتدار خودتان به مشتری نشان دهید و در این حالت آن فیلم و عکس را استاتوس می کنید و او می بیند.

یا آن فیلم و عکس را به صورت مستقیم برایش ارسال می کنید.

و حتی اطلاعات و داکیومنت هایی برای محصولتان نیاز هست تا مشتری ببیند و آن را برایش پیام می فرستید.

پیام برای اینگونه امور عالیست.

اگر غیر از این دو مورد بخواهید در پیام بیفتید به شدت اعتبارتان کم می شود.

می خواهید بدانید چرا؟

اگر حرفی را بتوان در تلفن به ۱۰ دقیقه گفت همین حرف در پیام چقدر طول می کشد؟

حداقل یک ساعت.

وقتی شما شروع می کنید به تایپ کردن و پیام دادن همین حرف ده دقیقه ای و حاضر می شوید یک ساعت وقت بگذارید در خودآگاه و ناخودآگاه مشتری این جمله نقش می بندد که:

چقدر این فرد بیکار است که اینهمه مدت برای من وقت می گذارد.

تاجر مگر بیکار می شود؟

همین یک استدلال کافیست که از تجارت با شما منصرف شود.

اما خیلی راحت می توانید محل مذاکره را از پیام به تلفن منتقل کنید با این توضیح که چون زمان انتقال اطلاعات در پیام بسیار بالاست و بنده فعالیت های تجاری گسترده ای در طول روز دارم اگر ممکن است مذاکرات را تلفنی و حتی حضوری انجام دهیم.

اینجا طرف مقابل می فهمد که شما آدم حسابی هستید و با یک دختر و پسر جوان به چت کردن ننشسته است که ساعت ها دل بدهد و قلوه بگیرد و بعد با یک اختلاف کودکانه بلاک کند.

در مذاکره پیامی به هیچ عنوان از پیام هایی که از قبل آماده کرده اید استفاده نکنید.
ارسال پیامی که برای همه می فرستید به شدت در طرف مقابل حس منفی ایجاد می کند.
پیام های بلند هم نفرستید و اگر خواستید صحبتی در چند جمله را ارسال کنید حتما چند بار در بین آنها اینتر بزنید تا همه متن یکجا برای طرف مقابل نرود.
اگر سعی کنید به جای پیام دادن از ویس استفاده کنید نشان از اعتماد به نفس شما خواهد داشت اما به شرط آنکه همه پیام هایتان ویس نباشد.
قسمتی که توضیح دادنش به صورت متنی سخت است را به صورت ویس و سایر توضیحات را متنی ارسال نمایید.
و باز هم تاکید می کنم که مذاکره را در حالت پیامی نگه ندارید و به تلفن یا تصویری آنلاین و بهتر از آن هم در حضوری بکشانید.