اخبار پنجشنبه ۱۵ شهریور

اخبار پنجشنبه ۱۵ شهریور

۱. پخش زنده 

استفاده از ظرفیت رسانه آراد برندینگ در پخش زنده یا پرده سبز ویژه اعضای شورا و مدیران بنگاه های تجاری: t.me/aradmedia

 

کمیسیون برندسازی

دانلود فیلم

پخش زنده هر شب ۲۰:۳۰ تا ۲۱:۳۰

 

مهمان برنامه

فرشید یوسف پور، مدیرعامل بنگاه فرداد برندینگ و دبیر کل کمیسیون برندسازی شورای سیاستگذاری آراد برندینگ

 

 

۲. نماینده پرتغال + میتینگ های تجاری

خلاصه سفر رویا قره داغی نماینده پرتغال آراد برندینگ به ایران

#پروموشن: میتینگ مذاکره تجاری و استراتژی تجاری - پروموشن ۳ و بالاتر

دانلود فیلم

 

پروموشن چیست؟

پروموشن قراردادیست بین آراد و تاجرانش که در ازای آن تلاش های سازنده ای از سمت کارمندان آراد برای سرعت رشد تاجران صورت می پذیرد.

پروموشن ها - ۰ تا ۱۲ - مانند ستاره هتل ها عدد اعتبار سازمانی تاجر را مشخص می کند.

خدمات هر یک از پروموشن ها را از اینجا ببینید.

 

افزایش پروموشن

از دو راه می توانید پروموشن خود را افزایش دهید:

۱. بنگاه تجاری که در توضیحش عدد پروموشن نوشته شده است اجازه عقد قرارداد با تاجران را دارد مشروط بر آنکه واریزی ها به حساب آراد باشد.

۲. از راه درگاه پرداخت اینترنتی اقدام نمایید که بعد از واریزی، کارمندان ما با شما تماس گرفته و خدمت رسانی را آغاز می نمایند.

 

۳. چرا نمیخایم زنجیره نحس فقر رو پاره کنیم؟

دانلود فیلم

 

یاران رسانه آراد برندینگ

کمیته انتشار جهت آگاه سازی تجاری مردم ایران t.me/AradRelease
فیلم هایی که ظرفیت رسانه ای دارند معرفی کنید. t.me/Aradmedia
تمایل به فرهنگ سازی تجارت دارید اینجا عضو شوید. t.me/Aradmedia_e
 

۴. #تازه_واردها: آیا تجارت سخت است و فقر سخت نیست؟

من متولد ۵۲م و متولدین هم سن و سال من و باز بهتر از ما دهه ۴۰ و قبلتر از آن یک خاطره ای در ذهنشان هست که به آنها کمک می کند تجارت را جدی تر بگیرند.
ما خودمان تا حدی یادمان هست و اگر یادمان هم نباشد نزدیکانمان در آن ایام به یادمان انداختند که فلانی چه عزت و شکوهی داشت قبل از انقلاب و با انقلاب به خاک مذلت و حقارت نشست.
این تجربه ای که من و متولدین قبل از من دارند با احترام به بزرگان مخصوصا جناب رئیس و مدیران ارشد و سایر آرادی ها که متولد نیمه دوم دهه پنجاه و دهه ۶۰ و بعدتر از آن هستند ندارند.
شما شنیدید که چگونه یک بزرگی کوچک می شود اما شنیدن کی بود مانند دیدن.
با این مقدمه وارد بحثم می شوم که دو چاله ذهنی را پر کنم.
 

چاله اول: تجارت سخت است و فقر سخت نیست؟

گیرم فرض کنیم تجارت سخت است.
آیا فقر سخت نیست؟
فقر سخت تر است یا تجارت؟
واقعا اینکه انسان پول ندارد تا برای دخترش آن چیزی را که می خواهد بخرد احساس حقارت و سختی نمی کند؟
یقینا می کند مگر کسی که بی عار شده باشد.
اینکه همسرش از او بخواهد مهمانی بگیرد و نمی تواند سختی حس نمی کند؟
اینکه نمی تواند سالی یکبار آنها را به مسافرت ببرد سخت نیست؟
اینکه به خواستگاری دخترش نمی آیند چون او فقیر است سخت نیست؟
اینکه نمی تواند برای پسرش زن بگیرد سخت نیست؟
اینکه در خانه پدر و مادرش می خورد و می خوابد و نمی تواند برای خودش یک زندگی مستقل تشکیل بدهد سخت نیست؟
اینکه سال ها خودش را از خوردن گوشت و میوه محروم کرده است سخت نیست؟
اینکه هر جا غذای نذری می دهند ساعت ها در صف می ایستد و در گرما و سرما مانند کوزت منتظر لقمه غذایی می شود سخت نیست؟
اینکه در طول سال نمی تواند کربلا برود و باید منتظر ایام اربعین بماند تا غذای مفت و محل اسکان مفت گیر بیاورد تا برود سخت نیست؟
اینکه نمی تواند به دخترش پول مناسبی بدهد و دخترش مجبور می شود با پسرها دوست شود و از این راه خودش را تامین کند سخت نیست؟
اینکه به خاطر نداری پسرش به اعتیاد افتاده و با دوست های سطح پایین معاشرت می کند سخت نیست؟
اینکه پول نداشته تا داروی مناسب و تغذیه خوب برای پدر و مادر ناتوانش تهیه کند و آنها را از دست داده سخت نیست؟
و خیلی نکبت های دیگر که فقر به همراه می آورد آنها سخت نیست و تجارت سخت است؟
به اینجا که می رسیم عده ای می گویند ما با کارگری و کارمندی درست است که پول زیادی نداریم اما به این درجه از خفت و نداری که نویسنده نوشته نرسیدیم.
مثال اول متن را برای همین جا زدم.
۵ تا ۱۰ سال صبر کنید.
دقیقا حقیر شدن گروه زیادی از مردم و خدای ناکرده خودتان را به چشم خواهید دید مگر اینکه تجارت در این کشور نهادینه شود.
دقیقا شبیه اوایل انقلاب که مردم زیر و زبر شدند اینجا هم زیر و زبر شدن ها خواهید دید.
متاسفانه تا ۱۰ سال دیگر جز شغل های سطح بالا همه را در بردگی محض و حقارت و فقر خواهید دید.
 

چاله دوم: سختی در تجارت است یا در کم عقلی من؟

می گویند معدن سخت است و درست هم می گویند.

چون شما ده سال هم معدن باشی باز هم سال ۱۱م سخت است چون سختی اش در ذات کار است.

رانندگی سخت است چون ۲۰ سالم راننده باشی سال ۲۱م باز سخت است.

و هر شغلی را نگاه کنید همین است.

در طول زمان از سختی اش کم نمی شود و زیادتر هم می شود چون اینها شغل های یدی هستند و انسان در زمان پیر می شود و از قدرت دست و پایش کاسته می شود.

اما همه شما می دانید که در تجارت فقط یک سال اولش سخت است.

پس از همین جا مشخص می شود که این سختی ربطی به تجارت ندارد.

ربطش به اینست که تجارت نیازمند عقل است و من در زندگی گذشته ام این عقل را به کار نبسته ام.

قبل از ورود به تجارت، شغلم به گونه ای نبوده است که با عقل سر و کار داشته باشد.

حالا وارد تجارت شده ام و عقل می خواهد و متاسفانه عقلم ضعیف است که اگر عقلم بالا بود اصلا هیچ سختی از تجارت در مقایسه با شغل های دیگر حس نمی کردم.

دلیل سختی تجارت در ذات تجارت نیست بلکه در کم عقلی خودم است به سبب کارهایی که در گذشته انجام دادم و عقلم را رشد ندادم.

این رشد عقل هم در یک سال انجام می شود و نهایت سختی اش یک سال است.

حالا بعد از یک سال کجای تجارت سخت است؟

اینکه یک گوشی تلفن را بردارید و صحبت کنید سخت است؟

این صحبت را که هر روز با دیگران دارید و سخت نیست.

می گویید در صحبت تجاری باید با فکر صحبت کرد.

خب با فکر صحبت کردن برای انسان عاقل که کار سختی نیست.

انسان عاقل طبیعی هم که صحبت کند با فکر صحبت می کند.

اگر به شما فشار می آید به خاطر رشد نکردن عقل است.

این رشد عقل در یک سال صورت می گیرد و دیگر سخت نیست.

اما هر شغل دیگری را نگاه کنید ابتدایش سخت است وسطش سخت است انتهایش هم سخت است و سختی اش در زمان کم که نمی شود هیچ بلکه زیادتر هم می شود.

اما در تجارت سختی اش فقط در ابتداست که آنهم گفتیم ربطی به تجارت ندارد و ربط به کم عقلی من دارد.

حالا دو راه دارم.

یک سال این سختی را تحمل کنم و عقلم را رشد دهم و بعد با خیال راحت زندگی کنم یا اینکه سال ها در حقارت فقری که روز به روز گسترده تر می شود بمانم.

یادتان هست ویروس کرونا که آمد چقدر انسان ها بودند که دیروز کرونا نداشتند و فردا گرفتند.

منتظر دیدن انقلاب فقر باشید که چگونه هر روز گروهی از مردم را به حقارت و درماندگی می کشاند.

و این قسمت را برای مذهبی های جمع می گویم:

قیامت را که قبول دارید.

مرحوم کلینی در اصول کافی جلد اول در همان اولین بحثی که مطرح می کند احادیث بسیار زیادی آورده که در همه آنها اثبات می شود ملائک خدا از جنس عقل هستند و بهشت را به هر کس به اندازه عقلش می دهند.

دو رکعت نماز عاقل بیش از دو میلیون رکعت نماز کم عقل پاداش دارد.
تفاوت حج خردمند با حج کم خرد زمین تا آسمان است.

و در تمام اعمال و مناسک دینی چنین است که به هر کس به میزان عقلش پاداش می دهند.

پس ورود به تجارت که دو سوم عقل در آنست و جز با تجارت به فرمایش امام صادق علیه السلام کامل نمی شود بهشت شما را هم متفاوت تر می کند از زمانی که تاجر نیستید.

برای همین است که تاجر راستگو در سایه عرش خداست و این تعابیر جز برای امام معصوم برای قشر دیگری از مشاغل به کار نرفته است.

اگر قیامت رویایی تر می خواهید سختی این رشد عقل را یک سال تحمل کنید و سپس دنیا و آخرتتان را آباد سازید وگرنه منتظر باشید تا فقر یا مرگ شما را برباید.

 

۵. #همه_بخوانند: تخریب و تضعیف پروموشن، عقب انداختن ثروتمند شدن خودتان است.

کسی با شما درباره پروموشن صحبت می کند و فرض کنیم شما او را از افزایش پروموشن منصرف می کنید.
حال به چند سوال جواب دهید.
پولی که برای پروموشن قرار بود پرداخت کند چند درصدش به جیب شما واریز می شود؟
یعنی این فرد چقدر از این پول را به شما می دهد؟
صفر در صد.
هزار تومنش را برای شما خرج نمی کند.
پولی که می خواست برای پروموشن بدهد و به پروموشن نمی دهد را چه می کند؟
در بانکی می گذارد که ارزشش روز به روز کمتر می شود یا رمز ارز می خرد و به زودی نابودی اش را می بیند یا در بورس می گذارد و بر باد رفتنش را می بیند.
یا در مسیری شبیه اینها و هر روز بی اعتبار شدن پولش را تماشا می کند.
درصد ماندگاری این فرد در تجارت بیشتر می شود یا کمتر؟
یقینا کمتر چون هر کس برای هر کاری کمتر هزینه کند آن کار را کمتر جدی می گیرد.
میزان برند شدن این فرد در تجارت چه؟
یقینا بسیار کم خواهد بود.
با پروموشن پایین چقدر راه سختی خواهد داشت؟
بسیار زیاد.
پس شما یک فرد را در تجارت دلسرد تر کردید.
از سمت دیگر منابع مالی آراد را محدود نمودید.
همان آراد که بارها به شما اثبات کرد هر چقدر ثروتمندتر شود ثروتش را برای شما آرادی ها خرج خواهد کرد.
یعنی به نفع مردمی که پولشان را هیچ وقت برای شما هزینه نمی کنند به آراد که پولش را برای شما هزینه می کند ضربه زدید.
حال سوال اینجاست شما که هستید؟
 

۱. ناموفقی که می خواهد انصراف بدهد.

طبیعتا کمبود منابع مالی آراد باعث می شود اقاله هایتان دیرتر پرداخت شود.
از سوی دیگر به جهت ضربه ای که می زنید آراد به خودش حق می دهد که دیرتر این کار را انجام دهد.
چون یقینا آراد اولویت های برنامه هایش را رها نمی کند تا شما را در اولویت قرار دهد پس اقاله هایتان به تاخیر می افتد.
 

۲. خیر خواه مردم ایران

اگر راست می گویید درباره بانک ها، رمز ارزها، شرکت های سرمایه گذاری، فارکس، بورس، رسانه های بیچاره کننده مردم، دانشگاه ها و مدارس و خیلی از ساختارهای غلط دیگر که بیچارگی را برای مردم ایران به ثمر داشته است افشاگری کنید و مردم را از این فتنه ها دور سازید.
 

۳. تاجر قدیمی

نگران این هستید که اینها در تجارتشان رشد کنند و فضا برای شما تنگ آید؟

کشورهایی که درصد زیادی از مردمشان تاجرند، تاجرانشان ثروتمندترند یا ما؟

زیاد شدن درصد تاجران یک کشور به نفع همه تاجران است.

کمی درکتان را افزایش دهید.

 

۴. حسودی که نمی خواهد دیگران رشد کنند.

از فردای قیامت خود بترسید آنجا که از شما سوال می کنند چرا نگذاشتید مردم ثروتشان را در راه درست خرج کنند و با حسادت خود راه درست را بر آنان بستید و موجب شدید سرمایه شان مانند گذشته شان نابود شود؟

 

۵. کارمند آراد

باید بدانید فقط به ضرر خودتان عمل می کنید.

تاکنون چند بار شده که تاجری بعد از انجام معامله ای برای شما کارمندان هدیه ای بیاورد؟

با اینکه شما تمام وقت تان را برای رشد تجارتشان می گذارید چند بار مورد عطایایی از سمتشان قرار گرفته اید؟

در حالیکه بارها شاهد لطف آراد به خودتان بوده اید و هر بار که ثروتش افزایش یافته هوای شما را داشته است.

ضربه زدن به پروموشن حقوق و مزایای خودتان را با سختی همراه می کند.

 

۶. تاجر تازه واردی که شناختش کم است.

آراد جاییست که هر چقدر ثروتمندتر می شود به آرادی ها بیشتر می رسد.

وقتی همدیگر را از پروموشن دور می کنید و منابع مالی آراد را محدود می کنید فقط باعث می شوید که خودتان دیرتر در تجارت به جواب برسید.

آراد مانند پدر اقتصادی شماست.

پدر پولداری که رشد فرزندانش را می خواهد یا پدر فقیری که نمی تواند فرزندانش را رشد دهد؟

کدامیک را می خواهید.

 

۷. خائنین به تجارت ایران

اگر کسی از شما هست که امیدی برای نجات ایران از فقر غیر از تجارت دارد در همین کامنت ها بگوید.

راهش را بیان کند.

و اگر فقط تجارت را تنها راه نجات می دانید آیا غیر از آراد جایی سراغ دارید که مردم را به تجارت دعوت کند و در این مسیر راهنمایشان باشد؟

و اگر جز تجارت و آراد راهی نمی شناسید چرا باور نمی کنید که ۶ ماه بیش از ۱۸ هزار نفر به صورت رایگان باور کردیم و کمتر از ۵۰ نفرشان به سایت سر می زنند و بقیه غیب شده اند.

مردم تا برای چیزی هزینه نکنند نمی مانند.

و چه هزینه ای زیباتر از پروموشن که باعث برند شدن تاجر می شود.

بی پروموشن یعنی خداحافظ تجارت.

یعنی ناامیدی کامل از ثروتمند شدن ایران.

کاش می فهمیدید کجای تاریخ ایستاده اید و با یک حرف ساده چه ضربه ای به یک نسل و یک کشور می زنید.

 

جمع بندی با سرنوشت آراد

سنت خداست هر کس برای مردم خیرخواهی کند و آنها را در راه درست یاری نماید پیروز است.

تقدیر خدا بر عزت آراد است.

آراد یک سال و دو سال نیست که بوجود آمده است بلکه عمرش به ۱۸ سال رسیده است.

نه از جایی وامی گرفته و نه به نهاد و ارگانی مدیون است.

همواره بر روی پای خویش ایستاده و هر روز از روز قبلش باشکوهتر و آقاتر و عزیزتر بوده است با اینکه در گذشته موانع و مشکلاتش بیشتر از امروز بوده است.

آراد روزهایی را دیده که هر کسی که در آن مقطع زمانی بوده است فاتحه اش را خوانده است اما آراد سربلندتر از قبل از آن وقایع گذشته است.

و این تقدیر عزت آراد تا آخر ادامه خواهد داشت ان شاءالله.

چون وعده خداست که فرمود: اگر مرا یاری کنید شما را یاری می کنم.

یقینا یاری مردم ستمدیده ای که سال ها در جهل و بی خبری از تجارت در فقر و سختی زیسته اند یاری خداست و خداوند نیکوکاران را دوست دارد و اجرشان را ضایع نمی کند.

 

۶. #ناموفق: تقصیر را بر گردن دیگران انداختن دردی از شما دوا نمی کند مثل اینکه بگویید مشتری ها فیک بودند.

چرا آرادی های قدیمی اینقدر عاشقانه آراد را دوست دارند؟
چرا با اینکه در طول این سال ها ناموفق هایی را دیده اند اما ارادت و عشقشان به آراد کم نشد؟
چون شاهد بودند که آراد بارها گفت بشنو، بفهم، باور کن سپس به کار ببند تا ثروتمند شوی و این ناموفق ها در یکی از این چهار مرحله از آراد فاصله گرفتند.
گروهی از آنان اصلا توجهی به آموزش ها و سخنان آراد ندارند که ناموفقند و حق هم همین است که ناموفق باشند چون اگر قرار باشد بین آنکس که شنیده و آنکه نشنیده فرقی نباشد پس آموزش های آراد کاملا بی ارزش است.
گروهی از آنان شنیدند اما نفهمیدند و با فهمی غلط از آراد ادامه دادند.
گروهی از آنان هم شنیدند و هم فهمیدند اما باور نکردند و با شک و شبهه به آراد نظر انداختند.
گروهی از آنان هم شنیدند و هم فهمیدند و هم باور کردند اما در عمل سستی ورزیدند و کم کاری و تنبلی و عدم تغییر پذیری شان دلیل ناموفق بودنشان بود.
چون قدیمی ها اینها را دیدند و با خودشان مقایسه کردند عدالت را همین دانستند که گروهی باید ناموفق شوند تا معلوم شود که آراد در راهی راست حرکت می کند.
اما اکثر تازه واردها چون خام هستند منطقشان اینست که همه باید موفق شوند در حالیکه این دور از عدالت خداست و دور از حکمت اوست که عالم را با جاهل، فهمیده را با نفهم، اهل یقین را با اهل شک، عامل را با حرّاف یکسان قرار دهد.
ناموفق ها دو دسته اند:
دسته کمی از آنها اقرار می کنند که دلیل موفق نشدنشان خودشان هستند اما اکثرشان می خواهند تقصیر را به گردن آراد بیندازند.
حال از آنها بپرس اصلا گیرم آراد نادرست شما چرا در سال های دیگر زندگی به موفقیتی نرسیدید؟
می بینی گردن خانواده می اندازند.
گردن جامعه می اندازند.
گردن دولت می اندازند.
اینها گردن گیر خودشان خراب است.
هیچ وقت دلیل ناکامی شان در هیچ شرایطی خودشان نیستند.
گویا دارای عصمت تامه هستند و همواره بقیه اند که مقصرند و موجب ناکامی اینها شده اند.
حال آنکه خداوند در کتابش می فرماید: اگر شما هدایت شده باشی گمراهی هیچ گمراه کننده ای ضرری به شما نمی زند. (سوره مائده آیه ۱۰۵)
 

باوری غلط که همه مشتری ها فیک بودند.

یکی از موضوعاتی که این ناموفق ها ابراز می دارند اینست که همه مشتری های آراد فیک بودند.
فیک یعنی غیر واقعی.
یک سال یعنی ۳۶۵ روز.
هر روزش که هیچ کاری نکردید به پای آراد فاکتور نکنید.
یک روز حداقل می شود با ۱۰ نفر جدید ارتباط داشت.
حال برخی از آنها اگر پروموشن داشته باشید با شما ارتباط می گیرند و اگر پروموشنتان پایین باشد می بایست شما شروع کننده ارتباط باشید.
خلاصه باید روزی ۱۰ رابطه جدید را بسازید تا بشود گفت یک روز کاری.
در سال ۳۰۰ روز کاری که حساب کنیم می شود ۳ هزار رابطه تجاری که بعضی از آنها با شما ارتباط گرفتند و بعضی را شما ارتباط گرفتید.
ما فرض می کنیم حرف شما درست باشد و ۹۰ درصد آنها فیک باشند.
از ۳۰۰ نفری که واقعی بودند چرا معامله ای نداشتید؟
اصلا فرض می کنیم ۹۹ درصد فیک.
چرا از آن یک درصد که می شود ۳۰ نفر به معامله ای نرسیدید.
امام علی علیه السلام می فرماید:
" هر کس پرچمی را بلند کند حتما عده ای زیر آن پرچم جمع می شوند.
اگر عاقلی بلند کند عاقلان زیر پرچم می آیند و اگر جاهلی بلند کند جاهلان او را تبعیت خواهند کرد. "
تو اگر ادعای خدایی می کردی و این ادعا را به ۳ هزار نفر می گفتی حتما یکی دو نفری تو را به خدایی می پذیرفتند.
اگر ادعایت را به پیامبری تقلیل می دادی پنج ۶ نفری به دین تو در می آمدند.
اگر ادعای امامت می کردی حتما ۱۰ دوازده نفری تو را امام می خواندند.
پس چگونه شد که از بین این ۳ هزار نفر حتی یک معامله نداشته ای؟
می دانید واقعیت این افراد چیست؟
واقعیت اینست که در طول یک سال حتی با چهل نفر هم ارتباط نداشته است.
اینکه می گوید همه فیک بودند سر جمع به ده بیست نفر هم نمی رسد.
و جالب اینست که مشتری ها فیک نیستند بلکه چون خودش فیک است بقیه جواب تلفنش را نمی دهند.
سخن همه آنها اینست که مشتری ارتباط می گیرد سپس غیب می شود.
می پرسی چرا؟
می گوید چون فیک بود.
باید به اینها بگویی:
" نه عزیزم او فیک نبود بلکه تو فیک بودی و چون فیک بودنت را دید غیب شد و حتی اگر به او زنگ بزنی جواب تلفنت را نمی دهد.
مثالش در ازدواج اینست که مشتری مانند دختریست که تو را مانند پسر هَوَلی دید که فقط می خواهی رابطه جنسی برقرار کنی و هیچ چیزی از احترام و عشق و محبت سرت نمی شود.
اینجاست که از تو فرار می کند همانگونه که از لاشخوری فرار می کند. "